

دانلود رمان چراغ قوه... یادش بخیر، تبریز زیبای من در آن سالها زیر انبوهی از دود گرفتار شده بود. دود باروت. بمب دستی. دود مبارزه و جنگ. من تنها ده سال داشتم. چشمان مادر برقی زد و لبخندی عمیق بر چهره خستهاش نشست. فنجان چای را بین انگشتان بلندش به بازی گرفته و خیره به پنجره بخار گرفته غرق خاطراتش شده بود.
پدرم مرد متمولی بود. زمیندار بود، مالدار بود، دستش به دهانش میرسید و مردم، بسیار سر سفرهاش نان میخوردند. ملک ما در یکی از محلات اعیاننشین تبریز بنا شده بود، یک عمارت بزرگ با کلی خدم و حشم که آن روزها چقدر شلوغتر و پررفتوآمدتر بود…




دانلود زهار سردار، مردی سیویک ساله، با یک کینه قدیمی به سراغ خانواده کامیاب آمده و برنامهای برای نزدیکشدن به آنها در سر دارد. در این میان، آهو، دختری نوزدهساله و عضوی از خانواده کامیاب، بیخبر از نقشهای که سردار و دوست جذاب و مرموزش چیدهاند، قربانی انتقام سردار میشود. سردار با ترفندی پیچیده و حسابشده، تلهای ناموسی برای این دختر معصوم میگذارد، تلهای که آبروی آهو را نشانه گرفته است.
آهو، دختری با قلبی مهربان و معصومیتی که در هر رفتارش دیده میشود، درگیر نقشهای میشود که سردار و دوستش با دقت برای او طراحی کردهاند. از سوی دیگر، حسین علی خان کامیاب، پدربزرگ آهو و مردی با اعتقادات قوی، قسم خورده که از ناموس خانوادهاش دفاع کند. حال، این پرسش مطرح میشود که آیا سردار میتواند اینچنین بیرحمانه با آبروی آهو، دخترک معصوم و دلربای ما، بازی کند؟
ماجراهای زهار، داستانی از عشق، کینه، و آزمونهای سختی است که یکبهیک پیشروی آهو و خانوادهاش قرار میگیرد. برای کشف سرنوشت آهو و اینکه سردار در برابر معصومیت او چگونه واکنش نشان خواهد داد، این داستان جذاب را بخوانید.